متن کامل شعر دوست عزيزم دکتر ميثم مطيعي در نماز جمعه قم درباره پروژه بنزين 98


باز هم فتنه! امان از فتنه هاي رنگ رنگ
باز هم کشتار و غارت، باز سوغات فرنگ
ميهن من! باز زخم از نابرادر خورده است
گرم جنگ رو به رو، از پشت خنجر خورده است
حرف دارد با دل ما، قدر يک تاريخ حرف
سرخي خون شهيدان بر سپيدي هاي برف
باز هم ابليس، از صورت نقاب انداخته
جاهليت شعله بر جان کتاب انداخته
خاک ميهن! باز هم جسم شهيدي سهم توست
شرحه شرحه پيکر سرو رشيدي سهم توست
باز با کبريت دشمن آتشي افروختند
در ميان شعله ديدم خشک و تر ميسوختند
چيست کار و بار دوزخ زاده‌ها؟ آتش زدن
ي و کشتار و قرآن خدا آتش زدن
باز هم خون.خون پاک لاله بر چنگال گرگ
برنگشتن‌هاي سنگين پدرهاي بزرگ
باز هم خوش رقصي باروت ها در بادها
 کُشته‌سازي‌هاي هاليوودي جلادها
اين طرف نابود شد دارايي نان‌آوري
آن طرف خاکستري ماند از جهاز دختري
باز از داغ شهيدان سينه ها غوغا شده
آه از آن نوزاد يک ماهه که بي بابا شده
در گلومان خشک شد فريادهاي اعتراض
در هجوم هاي و هو گم شد صداي اعتراض
در کمين بودند گرگان، فتنه در سر داشتند
خوابهايي ديده بودند و سر شر داشتند
خواب ميديدند هر قشري به ميدان پا نهد
هر گروهي با شعاري در خيابان پا نهد
اين يکي فرياد استعفاي دولت سر دهد
آن يکي در آتش تعطيلي مجلس دمد
هر يکي چيزي بگويد، حق و باطل گم شود
موجي از سردرگمي ها قسمت مردم شود
خويش را در خيل مردم جا دهد آشوبگر
يعني از مردم بگيرد جان و از مردم، سپر
آتشي خيزد که خاموشي نگيرد سالها
کينه هايي که فراموشي نگيرد سالها
صبح يکشنبه کلامي روي آتش آب ريخت
فتنه را ديدم که حيران و هراسان ميگريخت
تا صف مردم از اين آشفتگي ها دور شد
اغتشاشي کور بر جا ماند و فتنه کور شد
باز هم از فتنه‌ي قابيل رد شد کاروان
با تولاي علي از نيل رد شد کاروان
فتنه رفت و فتنه گردان، غرق  رسواييش ماند
انقلاب ما در اوج اقتدار خويش ماند
با کلامي مختصر نيرنگشان بر باد رفت
خرج هاي چند سال دشمنان بر باد رفت
 گرچه بعضي از خودي ها آن زمان دلخور شدند
از سوال و شبهه و نقد و تأمل پر شدند
از چه رو آقا خودش را خرج دولت کرد باز؟
خويش را آماج تيغ طعن و تهمت کرد باز
غافل از اين که چه جنگي پشت اين صحنه به پاست
در کمين گاهند گرگان لحظه اي غفلت خطاست
خضر راه است او، دگر چون و چرا کردن چرا؟
نور ماه است او، تو راه از چاه بشناس و بيا
از رياض و لندن و پاريس اين آتش رسيد
دود آن هم ميرود در چشمشان، خواهند ديد
حاجيان بار بسته جانب ميقات غرب!
چيست جز تحريم و آشوب و بلا سوغات غرب؟
با صف اول نشينان فاش ميگوييم راز
اعتراض ما سر جاي خودش باقيست باز
اعتراض ما به سستي هاي تدبير شماست
از گرانيها، از اين شش سال تأخير شماست
مردم آرام ما از اين تلاطم دلخورند
 دلخوشان بازي برجام! مردم دلخورند
از معطل کردن کشور سر ميز فريب
که نشد از آن بجز تحريم روزافزون نصيب
دم به دم از گفتگو با اجنبي دم ميزنيد
پس چرا در گفتگو با مردم خود الکنيد؟
مردم ما از تکبر، از تورم شاکي اند
از لجوجان سياست باز، مردم شاکي اند
نسل آدم تا قيامت، ايمن از قابيل نيست
با فريدوني که خود ضحاک شد تکليف چيست؟
طعنه بر دست عدالت مي زند قارون عصر
مردمان را خرد و کوچک ديده از بالاي قصر
باز گرديد آي. اي دلدادگان آمريکا
 راه حل اينجا ست آري در همين ايران ما
واي بر آنان که دل دارند با دشمن گرو
آمريکاپرستان با ترامپ و پومپئو!
هرکه خاک اين وطن خرج قمار خويش کرد
باخت و يک عمر بدبختي  نثار خويش کرد
جان مولا با ولي اين عهد و پيمان مشکنيد
اين نمک خورديد صد بار، اين نمکدان مشکنيد
هرکه با خوبان خيانت کرد سيلي مي خورد
فاسد اينجا بي برو برگرد سيلي ميخورد
گردنه در گردنه اين راه هم طي مي شود
آخر هر فتنه اي اينجا نه دي مي شود
با چراغ لاله ها اينک ره ما روشن است
راهيان صبح ميدانند فردا روشن است
 نوبه نو با هر شهيدي عهد ما تجديد شد
راه سبز ما به خون سرخشان تمديد شد
باز دل، چشم انتظاري را روايت مي کند
صاحبي داريم ما، ما را هدايت مي‌کند
جان هستي اوست بايد بگذريم از جان خويش
تا ظهورش برنگرديم از سر پيمان خويش







مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هویج شگفت انگیز Stanley Katie Terry کار تحقیقی رشته حقوق END Armando تلاش های من برای رسیدن به روزهای خوب سین سعی در دانا بودن دارد Web design